معنی آجر نصفه
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
نصفه. [ن ِ ف َ / ف ِ] (ص، اِ) نیمه. || نیم پر. (ناظم الاطباء).
نیمه آجر
نیمه آجر. [م َ/ م ِ ج ُ] (اِ مرکب) آجر نصفه. رجوع به نیمه شود.
آجر
آجر.[ج ُ] (معرب، اِ) معرب آگور، از فارسی یا بگفته ٔ منتهی الارب یونانی. خشت پخته. آجور. آگور:
خم رها کن، که بود چاهی ژرف
سر به آجر برآوریده شگرف.
نظامی.
- آجر بزرگ، به فارسی تاوه گویند که معرب آن طابق است و نیز بتازی آن را اِردِبه خوانند.
- آجر تراش، آجری است که برونسوی اوساییده و هموار شده باشد زینت را و قسمی از آن را امروز قزاقی گویند.
- آجر جوش، آجر بسیار پخته و از صورت و رنگ بگشته که در بنیاد ابنیه و پیرامن تپه های گلکاری بکار برند.
- آجر ختایی، نوعی از آجر، بزرگتر از آجر عادی و کوچک تر از آجر نظامی.
- امثال:
نان کسی را آجر کردن، امید نفع و نعمت او را بدل بنومیدی کردن.
آجر. [ج ُ] (از فرانسوی، ص، اِ) (از فرانسوی ِ آژور) مشبک. بسوراخ، و آن را شبکه و سه پایه نیز گویند.
- آجر زدن، سه پایه دوختن و شبکه زدن.
آجر. [ج َ] (اِخ) صورتی از هاجر، نام مادر اسماعیل علیه السلام.
آجر. [ج ُرر] (اِخ) قریه یا محله ای از بغداد که چند تن از مشاهیر بنسبت بدان آجری لقب یافته اند، و آن را درب الاَّجر هم می گفته اند.
فرهنگ عمید
خشتی که در کورۀ آجرپزی بهصورت مکعب مستطیل پخته شده باشد، خشت پخته،
* آجر تراش: آجر تراشیده و ساییده که برای زینت در نمای ساختمان به کار میرود،
* آجر جوش: آجر بسیار پخته و ناصاف و تیرهرنگ که از ته کوره به دست میآید و بیشتر در پیهای ساختمان به کار میرود،
* آجر ختایی: [قدیمی] نوعی آجر به اندازۀ ۲۰×۲۰ سانتیمتر که بزرگتر از آجر معمولی و کوچکتر از آجر نظامی است،
* آجر نسوز: نوعی آجر که از اکسید منیزیم و برخی از سیلیکاتهای دیرگداز ساخته میشود و در مقابل حرارت شدید مقاومت دارد و در ساختمان کورهها مخصوصاً کورههای ذوب فلز به کار میرود،
* آجر نظامی: نوعی آجر فرش به ابعاد ۴۰×۴۰ سانتیمتر،
فرهنگ معین
(نِ فِ) (اِ. ق.) (عا.) نیمه.
فارسی به عربی
نصف
مترادف و متضاد زبان فارسی
نصف، نیم، نیمه
فارسی به آلمانی
Halb, Hälfte (f)
معادل ابجد
429